Anatta

رهایی از پندار «منم» بالاترین شادمانی است

Anatta

رهایی از پندار «منم» بالاترین شادمانی است

کافیه فقط خودم دست بردارم ازش

نقطه‌ی عطفی در مسیر رشد وجود داره - که رسیدن به اون جای تبریک داره - و اون، اتفاق افتادن این درک در وجود انسانه که آدم می‌فهمه در شخصیتش، در گذشته‌ش و در هر چیز که به این «ذهن و جسم» مربوطه، هیچ جنبه‌ی افتخارآمیزی وجود نداره، درست به همون اندازه که هیچ جنبه‌ی سرزنش آمیزی وجود نداره. این درک که ممکنه برای لحظاتی مثل درخشش رعد و برق پدید بیاد و بعد، از بین بره و انسان دوباره داخل بازی «من» قرار بگیره، ولی خاطره‌ی درخشش اون آگاهی تا مدتی اثر خودشو حفظ می‌کنه.
 
انسان از نادونی افتخار کردن به بعضی جنبه‌های وجود خودش دست بر میداره. این ذهن و جسم، فرآیند این ذهن و جسم، اکنون و در گذشته در شکل‌های گوناگون پدیدار شده، کارهای ازش سر زده، کنش‌هایی، واکنش‌هایی ... چیزی از اونا سزاوار افتخار کردن نیست، غرورآمیز نیست، و چیزی برای سرزنش کردن، پست شمردن، و حقارت‌آمیز دونستن وجود نداره. آدم می‌فهمه مجبور نیست خودش رو با گذشته‌ش تعریف کنه، به بعضی چیزا افتخار کنه، اونا رو مطرح کنه و پروفایل پیکچر کنه. و همزمان چیزای دیگه رو سانسور کنه، سعی کنه فراموش کنه و دغدغه‌مند باشه که در ذهن دیگران هم فراموش شده یا نه. (و یا مطرح کنه و دستمایه‌ای ازش بسازه برای بازی «تواضع») آدم می‌فهمه که این دو - افتخار کردن به خود و یا حقیر دونستن و سرزنش کردن خود - بیشتر از اینکه چیزی باشه که از دیگران به سمت آدم سرازیر میشه، چیزیه که از خود آدم شروع میشه و به سمت دیگران روانه میشه. یک فرآیند «اضافه». کافیه فقط خودم دست بردارم ازش.

 
 
 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.