Anatta

رهایی از پندار «منم» بالاترین شادمانی است

Anatta

رهایی از پندار «منم» بالاترین شادمانی است

آناتا

... تو نشست گروهی روز هفدهم، برای لحظاتی در پی چیزی که اسمشو میذارم «مشاهده‌ی بی‌اختیار حس‌های بدن از بالا به پایین و از پایین به بالا در اثر جریان خود به خودی ورود و خروج دم و بازدم» در پی این حالت، بطور خیلی روشن‌تر از قبل «آناتا» رو درک کردم. دیدم که هیچ کسی وجود نداره که بخواد به نیبانا برسه. هیچ م.پ ای تو این بدن وجود نداره. هیچ م.پ ای تو این ذهن وجود نداره. هیچ م.پ ای خارج این ذهن و بدن نیست. هیچ م.پ ای صاحب این بدن و ذهن نیست. فقط فرآیندهای دائم‌التغییر ذهن و بدن هست که بطور خود به خود داره فعل و انفعال میکنه و هیچ کسی وجود نداره که نظاره‌گر این فرآیندها باشه. مشاهده وجود داره ولی مشاهده‌گر وجود نداره. و در پی این حالت دیدم این افکار که «من قبلا اینطور بودم، اونطور بودم، فلان کارو کردم، فلان جا بودم» اینکه مثلاً «من دانشجو بودم، چهار سال پیش ویپاسانا رو شروع کردم، بعد از دوره میرم دکتری، یا میرم سربازی، یا معاف میشم میرم با ر. سی روزه میشینم» و از این دست افکار، دیدم چقدر با حقیقت فاصله داره این افکار. چقدر نامربوطه. و دقیقاً تو اون لحظات دیدم که در اثر نادونی از حس‌های بدنه که آدم اینطور میبینه قضایارو. قضایا رو با «من» میبینه..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.